معنی سؤال کننده
حل جدول
پرسا
آیه سؤال
« فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ » (نحل/43) بروید از اهل ذکر اگر نمیدانید سؤال کنید.
از فرشتگان سؤال
منکر
فرهنگ عمید
پرسش،
(اسم مصدر) [قدیمی] طلب کردن، درخواست کردن،
(اسم مصدر) [قدیمی] درخواست،
(اسم مصدر) [قدیمی] گدایی،
* سؤالوجواب:
پرسشوپاسخ،
(ادبی) در بدیع، شاعر در یک یا چند بیت مضمونی را به طریق سؤال و جواب بیان کند، مراجعه مانن این شعر، گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید / گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید (حافظ:۴۷۰)،
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی آزاد
سُؤال (سُئوال)، (سَأَلَ- یَسألُ) پرسیدن- توضیح و جواب خواستن- پرسش نمودن- طلب کردن- استدعا کردن- نفقه و عطیّه خواستن- گدائی کردن
سؤال و جواب
سؤال و جواب، رساله ایست حاوی سؤالات جناب زین المقربین درباره بعضی از احکام الله و جوابهای حق در مورد هر سؤال. این رساله در عکا بعد از نزول کتاب مستطاب اقدس نازل شده است
سؤال(سئوال)
سُؤال (سُئوال)، تقاضا- درخواست- طلب عطا و کمک مالی- پرسش- سُؤال امتحانیه
واژه پیشنهادی
استفهام
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) حفر کننده حفار: محمود بفرمود تا کننده و تیشه و بیل آوردند بر دیواری که بجانب مشرق است دری پنجمین بکندند، از جای بر آورنده در آورنده. یا کننده در خیبر. علی : 4 مردی ز کننده در خیبر پرس خ اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس خ (حافظ) (اسم) عامل سازنده انجام دهنده، فاعل: علت محدثه: کننده چیز آن بود که هستی چیز را بجای آورد.
معادل ابجد
220